لوحه اول
کلاس اول ابتدایی بودیم و زمان ما یه چیزی بود به اسم لوحه
یه تابلو بزرگ بود که به دیوار آویزون کرده بودن و چندتا شکل داشت و با اون درس میدادن
یه همکلاسی داشتیم به اسم احمد جولانی که اصلا قبل اون فارسی حرف نزده بود و این اتفاق توی همه محلای کوچیک عادیه
معلم ماهم آقای کلانتری این بچه رو برد پای تابلو
و با اشاره به لوحه گفت بگو سگ
این بیچاره هم به محلی گفت وَرگ
هی معلم میگفت سگ و این بنده خدا چیز دیگه جواب میداد
اونجا بود که فهمیدم ما همه یه چیز میگیم ولی طرز بیانمون فرق میکنه
- ۰ نظر
- ۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۰