بابایی نرو
am in | جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ب.ظ
سورنا رو چند شب پیش دزدیدم آوردم خونمون
یکم شیطونی کرد طبق معمول
یهو دید بابام نیست
گفت: عمو بوزوگ کوجاس؟ (عمو بزرگ کجاست؟)
گفتیم رفته پیش بابابزرگ
یهویی بدو بدو رفت سمت پنجره داد زد باباییییی نرو بابابوزوگ، عمو بوزوگ رفته
این فسقلیم ازین نگرانیا داره
- ۹۵/۰۵/۲۲