رفیق خودمه
am in | جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ب.ظ
امروز سورنا رو آوردم خونه خودمون یکم آتیش بسوزونه
بستنیشو که خورد یکم بدو بدو کرد
مامان یهویی اومد الکی منو دعوا کرد منم الکی یکم گریه کردم
اولش سورنا یه بار گفت عَجیج نکن
دفعه دوم دیدم بغض کرد و دراز کشید رو فرش و شروع کرد گریه
عاشقشم که انقد دوس داره منووووووو
- ۹۵/۰۵/۰۸